زمزمی از نور

شهادت قسمت ما می شد ،ای کاش

زمزمی از نور

شهادت قسمت ما می شد ،ای کاش

سکوتِ فریاد



سکوت زیباست 


وقتی تو سرا پا گویایی


سکوت پر از حرف است 


وقتی تو نمی گویی 


آیا سکوت را خاموش تر کنم ؟


آیا خاموشی را می پذیری ؟


یعنی نمی توان فانوسی روشن کرد ؟


به نور ماه هم راضیم ...


ای ماهتاب بتاب براین سکوت پر از فریاد 


فریاد بی صدا 

چقدر دردناک است که نتوانی 


خودرا از این درد برهانی 


چرا ...به کدامین گناه 


به کدامین گناه نرگس تنها شد 


آیا دوری از یوسف گمگشته کافی نبود 


برای دلگیری نرگس 

آیا انصاف بود که سکوت نرگس را غمگین کند 


واینک غم نرگس فزاینده شده 


او پژمرد ه 


رخت عزا برتن کرده 


گویا این سرنوشت نرگس است 


که روی  شادابی نبیند 


نرگس خشکید 


از فراغ های پیاپی 

کاش سکوت قدری فریادش را کوتاه می کرد 


تا نرگس نگرید 


اما سکوت نمی توانست چون ....


شاید نرگس هم فریاد می زد 


وهمهمه ای برپا شد 


وصدایی شنیده نشد 


اما این سهم نرگس نبود 


نه ...نبود 

نرگس خسته بود ...خسته ...


اما این قانون روزگار است 

نظرات 1 + ارسال نظر
پلاک شکسته یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:56 ب.ظ http://sejel1.blogfa.com/

دوست عزیز و هم سنگر شما با افتخر لینک شدید
وبلاگ بسیار زیبایی دارین
التماس دعا

سلام و تشکر از حضور شما واظهار لطفتون
شما هم با افتخار لینک شدید
محتاجیم به دعا
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد