با مسعود و یکی از بچه ها که رانندگیش خیلی عالی بود رفتیم قرارگاه ، دیدیم چه بلبشوئیه ! بهمون چند تا صندوق موشک و دو قبضه موشک انداز دادن و گفتن برین اطراف کرمانشاه ( پل ماهی ) منافقین حمله کردن تا اونجا اومدن ، بازم بهت زده بودیم ، بابا منافقین کجا اینجا کجا؟!
این قصه ها باشه برای یه شب خاطره و اینکه ماتا صبح با اون دیوانه ها (منافقین ) تو برهوت اطراف کرمانشاه چه کردیم .
صبح زود تو نقشه بودیم که چه کنیم؟! دیدم یه هلی کوپتر اومد اطراف ارتفاعات مشرف به ایلام ازش سردار شمخانی ( فرمانده نیروی زمینی سپاه ) ، حاج حسین الله کرم ( فرمانده اط - ع سپاه )و سردار شهید صیاد شیرازی پیاده شدن .
زود خودمونو به اونا رسوندیم و قدری از اوضاع محور و محل قرارگرفتن منافقین و مواضع اونا گفتیم ، جبهه ما با اونا خیلی متشنج بود ما حمله می کردیم اونا فرار می کردن ( با عده بسیار کم ) اونا جمع میشدن حمله میکردن ما ها در می رفتیم ، اوضاع ثبات نداشت ولی خوبیش این بود که روی جاده با مامیجنگیدن و ما فقط هوای اطراف جاده رو داشتیم که قیچی نشیم ، ولی ما ها دورشون میزدیم نصفی رو تارو مار می کردیم بقیه هم در می رفتن ، خلاصه عدم ثبات کاملا معلوم و در واقع یه جنگ چریکی تمام عیار بود نه جنگ منظم که بشه از خمپاره و توپخانه و اینجور تجهیزات استفاده کرد ، یه جور جنگ خیابانی !
تواین موقع حساس ، ابتکار مرحوم شهید صیاد شیرازی که دلاورانه در اون جنگ حماسه آفرید و خوش درخشید میشه گفت از همه مشخص تر و بارز تر بود ، صیاد با خودش یه بیسیم مخصوص آورده بود و از وسط معرکه به جنگنده های نیروی هوائی دستور میدادکه کدوم مواضع رو الان بزنن ، چون خط مدام دست به دست میشد و ممکن بود جنگنده ها و هلی کوپترامون خودمونو بزنن ، این رشادت صیاد که چگونه دلیرانه از وسط نبرد ، جنگ زمین و آسمان رو هدایت می کرد فکر می کنم در تمام عالم بی نظیر بوده استوما ها از اینکه فرماندهان دلیری این چنینی داشتیم احساس افتخار می کردیم و می کنیم .
سلام
با یک تست جالب تمرکز آپم.
یه سری بزنید
سلام
وب خوبی دارید . حاضر به تبادل لینک می باشم.
یاحق
علیک سلام
ممنون و متشکر از شما
شما لینک شدید
حق نگهدارتون