زمزمی از نور

شهادت قسمت ما می شد ،ای کاش

زمزمی از نور

شهادت قسمت ما می شد ،ای کاش

توصیه‌های عرفانی

doolabi2.jpg



عفو و غفران، انسان را خیلی بزرگ می کند. اگر همسرت بوده، پدرت بوده، خواهر و برادرت بوده اند و اذیت کرده اند گذشت کن، این صفت خدایی است. خداوند صاحب عفو گذشت را خیلی دوست دارد. چون صفت خدایی است. خداوند است که خلق را می آمرزد، شما هم اگر گناهکاری را که تو را اذیت و آزار رسانده است یا مالت را خورده است، عفوش کنی، این کار کار خدایی است. شبیه کار خداوند است. خدا هم صفت و فعل خودش را خیلی دوست دارد.


دیدید که ائمه (علیهم السلام) ما همه عزیز و با ایثار و گذشت بودند و مورد محبت خدا. ما هم اگر با گذشت بودیم مورد محبت ائمه (علیهم السلام) واقع می شویم. عفو کنید، گذشت کنید، شب که می خوابید استغفار کنید! هر روز هفتاد بار برای خودتان یا کسانی که شما را اذیت کرده اند استغفار کنید. کسی که برای اذیت کنندگانش استغفار کند قلبش راحت و بزرگ می شود.

چگونه می شود انسان برای کسی که اذیتش کرده است استغفار کند و قلبش بزرگ شود؟ این استغفار چگوه خاصیتی را دارد؟


سرش در این است که وقتی کسی انسان را اذیت می کند انسان دلتنگ می شود. ناراحت می شود که فلانی مرا اذیت کرده است. قلبش تنگ می شود. وقتی برای او استغفار می کند، قلبش راحت می شود، بزرگ می شود، خنک می شود. دل او باز می شود. می گفت اذیتم کرده بود از دستش پکر بودم. دلم تنگ شده بود. ناراحت بودم. برای او استغفار کردم راحت شدم.



هر وقت کسی شما را اذیت کرد و ناراحت شدید، ............

هر وقت کسی شما را اذیت کرد و ناراحت شدید، نمی خواهد به کسی بگویید، بلکه استغفار کنید؛ هم برای خودتان و هم برای کسی که شما را اذیت کرده است. بگو: بیچاره کار بدی کرده است. اگر فهم داشت نمی کرد. وقتی استغفار می کنی خداوند دوست دارد. خودت باز می شوی. اصلاً قلبت باز 



می شود. این قلب یک جوری است که اگر کسی به او خوبی کند . از او تشکر نکند ناراحت می شود. اگر کسی هم اذیتش کرد ناراحت می شود. در این جا باید استغفار کرد تا قلب انسان باز شود. آن وقت می بینی که چقدر بزرگ شده ای . اگر دو مرتبه ای کار را کردی دیگر غم نمی تواند شما را بگیرد. چون راهش را بلد هستی .


منبع:‌ طوبای محبت، مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی


توحید: 


"لا اله" یعنی من نیستم، هیچ غیری نیست. "الاّ" تشدیدش یعنی اگر چیزی باقی مانده است کاملا پاک کن. آن وقت بگو: "الله". حالا دیدی که غیر از خدا هیچ کسی و چیزی نیست. هرچه غیریّت دارد، فراموشی دارد، همه را پیامبر اکرم(ص) باطل کرد.


رزق:


حتی یک ساغت هم به فکر رزق نباش. به دنبال کسب و کار هم که میروی، بدان که در رزق، فاعل تامّ خدای متعال است: انّالله هوالرزّاق ذوالقوّة المتین: هر اینه خداوند همان روزی دهنده ی نیرومند و محکم کار است.


قناعت:


اگر کسی قانع باشد امروز زندگی خیلی ساده است. سابق خیلی سخت بود. آنچه امروز زندگی را بر افراد سخت کرده بَرج است نه خرج های واقعی و ضروری. آن هم که نهایت ندارد. اما اگر به ضروریات اکتفا کنند، زندگی خیلی ساده میگذرد.


خود را مهمان خدا دیدن:


مهمان تا صاحب خانه را ملاقات نکرده و ندیده است فکر می کند اصلا مهمان نیست و به دزدی آمده است؛ لذا تا صاحب خانه را نشناخته است باید خیلی احتیاط کند. اما وقتی صاحب خانه را شناخت و دید، دیگر هر چه خواست می خورد. تنها وظیفه ی مهمان این است که هر چه صاحب خانه گفت بکند و هر چه هم به او داد بگیرد و نگوید کم است یا چیز دیگری می خواهم.


تسلیم:


باید بیابیم که در قبضه ی خدا هستیم و جایی بهتر از آن هم نیست. اگر به آن تن بدهی بهترین جاست و اگر تن ندهی، چون امکان بیرون رفتن از آن وجود ندارد، بسیار سخت به تو خواهد گذشت.


رضا:


کسی که خود را محرومترین افراد می داند اگر اندکی در مورد آنچه خدا به او عطا نموده است فکر کند خود را غرق در عطاهای خدا خواهد یافت. مساله اینجاست که ما کمتر به داده چای خدا فکر می کنیم و بیشتر حواسمان دنبال چیز هایی است که نداریم. آنچه را که خدا به مصلحت ما ندیده و نداده است، که هر چه هم تقلا کنیم به ما نخواهد رسید و حسرت آن بر دلمان خواهد ماند؛ آنچه را هم که داریم، هیچوقت به آن نگاه نکردیم که ببینیم و لذت آن را ببریم. لذا یک پارچه غصه و حسرت و احساس محرومیت شده ایم. همین اعضاء سالم بدنمان را فکر کنیم، هرکدامش چقدر می ارزد. اگر مثلا چشم ما در معرض نابینا شدن باشد و همه ی دنیا مال ما باشد حاضر نیستیم همه ی آن را بدهیم و کور نشویم؟ سایر اعضاء هم به همین ترتیب. همین بدن سالم را که خدا به ما داده حساب کنیم روی هم چند قیمت دارد. بالاتر از آن نعمت عقل است که اگر نداشتیم نه کسی ارزشی برای ما قائل بود و نه حتی در اموال خودمان حق تصرف داشتیم و باید قیـّم برای ما می گرفتند. نعمت هدایت الهی و محبت خدا و اولیاء او از همه بالاتر. این همه دارایی دیگر کسی محروم باقی می ماند؟


شکر:



الانسان عبید الحسان: انسان بنده ی احسان است. وقتی انسان احسان خدا را دید عبد خدا می شود، عبد که شد از خدا رضا می شود و تشکر می کند.


موت و فنا:


موت خیلی نزدیک است. تا ذکر موت کنیم مرده ایم. قولو لا اله (موت) الّا الله (حیات) تفلحو. خداوند می فرماید: خلق الموت و الحیوة لیبلوکم ایّکم احسن عملا. موت و حیات را مثل دو تو آفرید تا معلوم شود کدام بهتر بازی می کنند. جایزه اش محمد رسول الله و علی ولی الله است. کسی که ایمان به قلبش رسید مرده است. باید تن به موت داد، نه فوت کرد. دست از آمال و آرزو که برداشتی موت است. 


باور و یقین:


اگر باورتان قوی شود، هرچه را که باور کنید، همان هست. اگر باور کنید که شیطان رفت و دیگر وجود ندارد، شیطان نخواهد بود.


محبت:


امانتی که به کوه ها و زمین عرضه شد و نتوانستند متحمل ان شوند و سر باز زدند و انسان متحمل آن شد محبت و ولایت بود.


ذکر:


ذکر خدا قیامت است. یاد پیامبر(ص) نبوت است. یاد علی(ع) هم علی است. بهتر از یاد این است که خودت هم مصداقش باشی. خداوند فرمود: و له المثل الاعلی: برای خداوند مثل های برتری هست. و فرمود: عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی: بنده ی من، مرا اطاعت کن تا تورا ثل خود قرار دهم. یعنی من را مطاع خود ببین. مطیع غیر از عبد است. عبد هم مولی را می بیند و هم خودش را، ولی مطیع خودش را نمی بیند و تنها مطاع را می بیند.


دنیا و آخرت:


دنیا، ظلمت و جهل، همگی "نیست" می باشند و "نیست" ، نیست. اما خدا، آخرت و ... همه هست می باشند، و "هست" هست. خلاصه "هست" هست و "نیست" نیست که نیست.



منبع: کتاب مصباح الهدی (۱) تالیف استاد مهدی طیب

2468


نظرات 2 + ارسال نظر
نسیم بهشت دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:46 ب.ظ http://shmimadab.blogfa.com

یا حمید بحق محمد

خداوندا

برای همسایه که نان مرا ربود، نان

برای عزیزانی که قلب مرا شکستند، مهربانی

برای کسانی که روح مرا آزردند، بخشش

و برای خویشتن خویش ، آگاهی و عشق می طلبم . . .

دعا بفرمائید

نسیم بهشت دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:04 ب.ظ http://shmimadab.blogfa.com

یا انیس القلوب
و خدا خواست که من یکسره عاشق باشم
تا ابد مستحق جور خلایق باشم
شاید این گونه رقم خورده که من از اول
درد کش باشم و با درد مطابق باشم
قرن ما دشمن بى چون وچراى عشق است
حکم مرگ است که با عشق موافق باشم
عقل ویرانگر عشق است مخالف با ماست
پس نخواهید که پا بسته منطق باشم
لحظه اى شک نه گنا هست نکن میسوزى
این چه حرفى ست که من با تو منافق باشم
نه مسلمان نه بر هما نه یهودى نه مسیح....
من قرار است فقط یکسره عاشق باشم

یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد