تقدیم به مهربانیت بانوی باران .. روز دختر نیز بر شما مبارک باد . امام رضا(ع)،حضرت معصومه(س)-دههٔ کرامت
خانه های آن کسانی می خورد در بیشتر که به سائل می دهند از هر چه بهتر بیشتر عرض حاجت می کنم آن جا که صاحبخانه اش پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم راه می پویم نه با پا بلکه با سر بیشتر زیر دِین چارده معصومم اما گردنم زیر دِین حضرت موسی بن جعفر بیشتر گردنم در زیر دینِ آن امامی هست که داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر آن امامی که «فداکِ[1]» گفتنش رو به قم است با سلامش می کند قم را منور، بیشتر قم، همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین همچنین از آسمان دارد (چِل اختر)[2] بیشتر قصد این بارِ قصیده از برادر گفتن است ور نه می گفتم از این معصومه خواهر بیشتر در مقامش مصرعی می گویم و رد می شوم لطف باباها ست معمولاً به دختر بشتر عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم بودنت را می کنم این گونه باور بیشتر مرقدت ضرب المثل های مرا تکمیل کرد هر که بامش بیش برفش، نه! کبوتر بیشتر چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسان تراند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر، بیشتر از غلامان شما هم می شود دنیا گرفت من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر بر تمام اهل بیت خویش حساسی ولی جان زهرا ـ چون شنیدم که به مادر بیشترـ دوستت دارم نمی دانم که باور می کنی راست می گویم به و ا... از ابوذر بیشتر بیشتر هایی که گفتم از تو خیلی کمترند... ××× [1] (فداک ابوک) جمله ای که بارها حضرت موسی بن جعفر(ع) به دخترشان فاطمه معصومه(ع) می فرمودند [2] چهل اخترون زیارتگاهی در شهر قم
واست بی تابم و بی خوابم و میدونی دلتنگم واست میمیرم و درگیرم و با دنیا در جنگم م نو تنها نزار از روزگار با این که دلخستم واست دیوونم و میمونم و تا آخرش هستم داره میباره بارون و تو نیستی شده این خونه زندون و تو نیستی چقدر حس بدیه حس تنهایی دارم میشکنم آسون و تو نیستی دارم میشکنم آسون و تو نیستی دارم از بین میرم توی این دلتنگی داره دل میگیره بی تو از بیرنگی دارم از بین میرم توی این خاموشی کاش میشد میبردی منو با آغوشی نمیشه با نبودت ساده سر کرد نمیشه سالم از این غم گذر کرد
تقدیم به مهربانیت بانوی باران ..
روز دختر نیز بر شما مبارک باد .
امام رضا(ع)،حضرت معصومه(س)-دههٔ کرامت
خانه های آن کسانی می خورد در بیشتر
که به سائل می دهند از هر چه بهتر بیشتر
عرض حاجت می کنم آن جا که صاحبخانه اش
پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر
گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم
راه می پویم نه با پا بلکه با سر بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسی بن جعفر بیشتر
گردنم در زیر دینِ آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر
آن امامی که «فداکِ[1]» گفتنش رو به قم است
با سلامش می کند قم را منور، بیشتر
قم، همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد (چِل اختر)[2] بیشتر
قصد این بارِ قصیده از برادر گفتن است
ور نه می گفتم از این معصومه خواهر بیشتر
در مقامش مصرعی می گویم و رد می شوم
لطف باباها ست معمولاً به دختر بشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم
بودنت را می کنم این گونه باور بیشتر
مرقدت ضرب المثل های مرا تکمیل کرد
هر که بامش بیش برفش، نه! کبوتر بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسان تراند از هر کجا
این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر، بیشتر
از غلامان شما هم می شود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا
چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر
بر تمام اهل بیت خویش حساسی ولی
جان زهرا ـ چون شنیدم که به مادر بیشترـ
دوستت دارم نمی دانم که باور می کنی
راست می گویم به و ا... از ابوذر بیشتر
بیشتر هایی که گفتم از تو خیلی کمترند...
×××
[1] (فداک ابوک) جمله ای که بارها حضرت موسی بن جعفر(ع) به دخترشان فاطمه معصومه(ع) می فرمودند
[2] چهل اخترون زیارتگاهی در شهر قم
سلام
روزت مبارک بانو
با دو پست جدید بروزم
سربزنید لطفأ
یاعلی
درد دلی با خانم فاطمه معصومه (س)میلادت مبارک
دل من باز گرفته به حرم می آید
درد دلهاست که از چشم ترم می آید
باز هم پیش ضریح تو نشستم با اشک
لطف تو باز فقط در نظرم می آید
در همه زندگی از بی تو شدن می ترسم
که اگر دست نگیری به سرم می آید
کاش آن لحظه ی پر غصه به دادم برسی
آه آن لحظه که وقت سفرم می آید...
زائری بود که هر روز حرم می آمد
چقدر پیش تو بوی پدرم می آید
می روم از حرمت حس من این است انگار
که کسی تا دم در پشت سرم می آید
شعر می خواند و می گرید و می گریاند
طبع من باز هم از سمت حرم می آید
التماس دعا
واست بی تابم و بی خوابم و میدونی دلتنگم واست میمیرم و درگیرم و با دنیا در جنگم م نو تنها نزار از روزگار با این که دلخستم واست دیوونم و میمونم و تا آخرش هستم داره میباره بارون و تو نیستی شده این خونه زندون و تو نیستی چقدر حس بدیه حس تنهایی دارم میشکنم آسون و تو نیستی دارم میشکنم آسون و تو نیستی دارم از بین میرم توی این دلتنگی داره دل میگیره بی تو از بیرنگی دارم از بین میرم توی این خاموشی کاش میشد میبردی منو با آغوشی نمیشه با نبودت ساده سر کرد نمیشه سالم از این غم گذر کرد
چه جنگ باشد چه نباشد راه من و تو از کرببلا میگذرد
اگر مرد راهی بسم الله..
سلام همسنگر
خدا قوت...
وبتون عالیه به منم سر بزنین
خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم
یا علی
زیبا/
و من هم اهل قم...