افتادن و پرپر زدنم دست خودم نیست
شب تا به سحر سوختنم دست خودم نیست
آخر چه کنم لاغریِ زود رَسَم را
پیری و شکسته شدنم دست خودم نیست
دستم دو سه ماه است نخورده است به کاری
انگار کنار بدنم دست خودم نیست
این موی سپید پسرم قلب مرا سوخت
شرمندگیم از حسنم دست خودم نیست
اَسما کمکم کرد که آرام بیفتم
افتادن و برخاستنم دست خودم نیست
هر بازدَمی باز کند زخم تنم را
خونی شدن پیروهنم دست خودم نیست
از عاطفه ی مادریم خُرده مگیرید
گریه به گلِ بی کفنم دست خودم نیست
2468
مادر دو بخش دارد:
"ما"
و
"در"
ما هرچه میکشیم...از بخش دوم است....
به منم سربزن رفیق
یاعلی
با سلام
همسنگر سر نمی زنید
در مسجد حنانه در نجف یادتان کردم
ایام بکام
دود بود و دود بود و دودبود
گل میان آتش نمرود بود
شعله می پیچید برگرد بهار
خون دل می خورد تیغ ذوالفقار
یک طرف گلبرگ اما بی سپر
... یک طرف دیوار بود و میخ در
میخ یاد صحبت جبریل بود
شاهد هر رخصت جبریل بود
قلب آهن را محبت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم کن سویش مرو
غنچه دارد سوی پهلویش مرو
حمله طوفان سوی دود شمع کرد
هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد
روز رنگ تیره ی شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
پای لیلی چشم مجنون می گریست
میخ بر سر می زد و خون می گریست
جوی خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود ودود بود و دود بود
التماس دعا
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما.
با پست جدید دردهای ناگفته ی یک جانباز (به روایت دختر یک جانباز شیمیایی) به روز هستم خوشحال میشم اگر سری به ما بزنید و ما رو از نظرات خوبتون آگاه کنید.
Hi, you longitude and courtesy service.
I'm up to date with new posts. If you're happy to pay us, and we will notify you of the good comments
سلام خواهر گلم
خداقوت عزیزم
دلتنگتم
مثل همیشه عالی وپربار
یا علی
خواهر عزیزم مجددا لینک شدی
یا زهراس