از پس اشک پدر محو تماشای تو شد/ و حیا مانع بوسیدن لب های تو شد
رخ زیبات پر از خاک و لبانت پر خون/ بدن پاک تو صد چاک و دهانت پر خون
توکه باپهلوی زخمیت چو مادر شده ای/ باشکاف سر خود حیدر دیگر شده ای
.
.2468
در نیامدنت مقصریم...
همانگونه که در آمدنت موثریم...
2468
و...
هــــــــــــر هزار تـــــــــویی...
------------------------------------
با همه ی فاصلهای که از تو گرفتهایم ...
هنوز هم ، چقدر به ما نزدیکی ...