زمزمی از نور

شهادت قسمت ما می شد ،ای کاش

زمزمی از نور

شهادت قسمت ما می شد ،ای کاش

غمنامه مظلومیت وغربت مولا علی (ع)

غمنامه مظلومیت وغربت مولا علی (ع)

گم می شود در غربت شب های کوفه
در لابلای نخلها، تنهای کوفه
کوه است کوه اما دگر از پا نشسته
سر می کند در چاه غم دریای کوفه
خسته شده از سُستی این قوم صد رنگ
خسته شده از شاید و امّای کوفه
جز جود و رحمت از امام ما چه دیدند؟
ای وای از نامردمان ای وای کوفه
یارب بگیر از قدر نشناسان علی را
سر آمده صبر از ملالت های کوفه
مانند چشمانش دل عالم گرفته
آماده‌ی رفتن شده آقای کوفه
می پرسد از راه نجف طفل یتیمی
ذکر لبش: بابای من! بابای کوفه!

2468