می بینم از این سمت عطش ،خوشه ی مین ها
پرپر شدن وسعتی از سبز ترین ها
خاکستری ومشت پَری ،تکه پلاکی
از ایل سفرکرده به جامانده همین ها
برطاقچه ها قابی از اندوه شما ماند
این است فقط قسمت ما خاک نشین ها
میدان ،تهی از جرأت بشکوه سواری است
کوسوختن و پر زدن از خانه ی زین ها؟
پوسیده ام از ظلمت مردابی عصیان
دستان من و دامن خورشید جبین ها
سلام شعر بسیار زیبایی بود.شاعرش کیه؟
سلام دوست گرامی
این شعر و تو مجله دیدم به نظر م زیبا اومد گذاشتمش اینجا
شاعرش محمد حسین انصاری نژاد هست
شهادت قسمت ما می شد ،ای کاش!
سلام دوست من
به ما هم سر بزن
التماس دعا
سلام دوست گرامی
ممنون از تشریف فرماییتون
سلام وتشکر ازحضور شما.
علیک سلام برادر گرامی
خواهش میکنم
یا علی