زمزمی از نور

شهادت قسمت ما می شد ،ای کاش

زمزمی از نور

شهادت قسمت ما می شد ،ای کاش

آمدن بهار را باور کن !



گوش کن :

گنجشکان در لابه لای شاخساران ،

ضیافت گل وشکوفه وباران را 

به آواز می خوانند 

«نرم نرمک می رسد اینکبهار »

آیا آماده ای ؟...

بهار دردوقدمی خانه ی ماست 

باید که پذیرایش باشیم .

آماده ای ؟...

شقایق،عاشقانه به استقبال بهار رفته است .

برای آمدنش ،خودرا آراسته به هرچه خوبی ست ونیکویی 

پس گوش جانت را بسپار به آواز شقایق که تورا دعوت می کند تا همراهش باشی 

برای استقبال از بهار .

وتوای هم سفر!

ای که در فکر نو کردن جامه ی خویشی !

جان خویش را نیز نوکن .

خانه ی ذهن را از غبار کدورت ها پاک کن .

ببخش همه را ،حتی آنانی که آزرده اند تورا.

ببخش بی دریغ ،

دوست بدار بی چشمداشت .

بهاری باش یعنی سخاوتمند و بی پیرایه ومهربان .

هموطن خوبم !

بیا در آستانه ی سال نو از خدا بخواهیم که هوای میهن مان را پاک 

آب هایش را زلال 

ودل های مردمانش را از عشق لبریز کند .

ای هم وطن !

امیدوارم غنچه ی دل قشنگت شکوفا شود 

ونسیم لطف الهی ،زندگیت را مدام بنوازد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد