برخیز که فجر انقلاب است امروز
, بیگانه صفت خانه خراب است امروز .
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد ,
ز لطف خدا نقش بر آب است امروز .
۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلام مبارک باد .
اعلام مسیر های راهپیمایی حامیان سبز برای 22 بهمن
مسیر شماره یک ؛ میدان حسادت ، بلوار جهالت ، خیابان ضلالت ، خیابان خیانت ، دروازه جهنم . . .
مسیر شماره دو؛ مسجد ضرار ، میدان ابوجهل ، خیابان ابوسفیان ، دروازه ی جهنم . . .
مسیر شماره سه ؛ میدان حکمیت ، خیابان ابو موسی اشعری ، خیابان ناکثین ، دروازه جهنم . . .
مسیر شماره چهار ؛ پایگاه انگلیس ، چهار راه آمریکا ، خیابان اسرائیل ، دروازه جهنم . . .
مسیر شماره پنج ؛ چهار راه استعمار ، بلوار استکبار ، خیابان استثمار ، دروازه جهنم . . .
مسیر شماره شش :سه راهی بهائیت ، بلوار وهابیت ، خیابان عبدالمالک ریگی ، دروازه جهنم . . .
مسیر شماره هفت : میدان بی بصیرتی ، خیابان اعدامی آرش رحمانی پور ، کوچه اعدامی محمد رضا علی زمانی ، بن بست ندا آقا سلطان ، دروازه جهنم . . .
شهیددکتر مصطفی چمران
فرمانده ای نظامی با سال ها تجربیات بالای رزمی ومبارزاتی ،نقاش ،شاعر ،خطاط،سخنور ،اهل قلم ،عارف،مُبتکر در امور نظامی وایده های ناب جنگ چریکی و پارتیزانی ،با سابقه ی هنر
«زیر پاگذاشتن وپُشت پا زدن »...
به مقام وپُست ومسؤولیت های توجیهی،تاهنر دلبستن به خدا ودینش را نداشته باشی نمی توانی مثل چمران ،نمایندگی امام در شورای عالی دفاع،نماینده مجلس شورای اسلامی ،وزیر دفاع ،تخصص بالای علمی ومقام استادی در رشته های منحصر به فرد دانشگاهی را ندیده بگیری وهنرمندانه خودت را وقف جهاد ودفاع کنی.
هنوز ابتکارات بی نظیر او در مقابل ماشین عظیم جنگی عراق،مثال زدنی است .
ارسال قوطی های کنسرو شمع زده برروی رودخانه که عراقی ها تصور کنند هجوم غواص ها است وآتشباری شدید آنها ،نصب ماکت های موشک مالیوتکا از جنس چوب پنبه (یونولیت ) وگول زدن عراقی ها وسپس نصب قبضه های واقعی و.....
اگر از خیلی ها بخصوص آشنایان با اسطوه های دفاع مقدس سؤال کنند بالاتفاق می گویند سرآمد هنرمندان ایثار ورزم وعاطفه وایمان وتوکل و.....چمران بود
روحش شاد وراهش پررهرو
با آنکه در نگاه کسی بال وپر نداشت
چیزی به جز هوای پریدن به سر نداشت
مجنون بود ومنزل لیلا برای او
راهی به غیربوسه زدن برخطر نداشت
اوپای این معامله با عشق رفته بود
دیگر نظر به جانب سودوضرر نداشت
پنهان شد از نگاه اسیران خاک ورفت
جایی که آسمان هم از آن جا خبر نداشت
شرط به اوج پر زدن از خاک کندن است
اوقدر یک وجب هم از این خاک برنداشت
ریشتو روی پتو میذاری یا زیرش؟
بعداز ظهر یکی از روزهای خنک پاییزی سال 64یا 65 بود .
کنار حاج محسن دین شعاری ،مسئول تخریب لشگر 27 محمد رسول الله (ص)دراردوگاه دوکوهه ایستاده بودیم وباهم گرم صحبت بودیم
یکی از بچه های تخریب که خیلی هم شوخ ومزه پران بود از راه رسید وپس از سلام وعلیک گرم ،
روبه حاجی کرد وبا خنده گفت :
حاجی جون ،یه سوال ازت دارم خداوکیلی راستشو بهم می گی؟
حاج محسن ابروهاشو بالا کشید ودرحالی که نگاه تندی به اوانداخته بود گفت:
پس من هرچی تاحالا می گفتم دروغ بوده؟؟
بسیجی خوش خنده که جا خورده بود سریع عذر خواهی کرد وگفت :
نه ،حاجی خدانکنه ،ببخشین بدجور گفتم .یعنی می خواستم بگم حقیقتشو بهم بگین...
حاجی در حالی که می خندید دستی برشانه اوزدوگفت : سؤالت را بپرس .
-می خواستم بپرسم شما شبها وقتی می خوابین ،باتوجه به ریش بلند وزیبایی که دارین ،
پتو رو روی ریشتون می کشید یا زیر ریشتون ؟
حاجی دستی به ریش حنایی رنگ وبلند خود کشید .
نگاه پرسشگری به جوان انداخت وگفت :
چی شده که شما امروز به ریش بنده گیر دادی؟
-هیچی حاجی همینجوری ...
-همین جوری ؟که چی بشه؟
-خوب واسه خودم این سؤال پیش اومده بود خواستم بپرسم.حرف بدی زدم ؟
-نه حرف بدی نزدی .ولی ....چیزه ...
حاجی همینطوری به محاسن نرمش دست می کشید .نگاهی به آن می انداخت.
معلوم بود این سؤال تابه حال برای خود اوپیش نیامده بود وداشت درذهن خود مرور می کرد .
که دیشب یا شبهای گذشته ،هنگام خواب ،پتورا روی محاسنش کشیده یا زیرآن .
جوان بسیجی که معلوم بود به مقصد خودرسیده است ،خنده ای کرد وگفت :نگفتی حاجی ،میخوای فردا بیام جواب بگیرم؟
وهمچنان می خندید .
حاجی تبسمی کرد وگفت :باشه بعداًجوابت رو میدم .
یکی دوروزی گذشت .
دست برقضا وقتی داشتم با حاجی صحبت می کرد م همان جوانک بسیجی از کنارمان رد شد .
حاجی اوراصدازد .
جلو که آمد پس از سلام وعلیک باخنده ریز وزیرکی به حاجی گفت :چی شد؟
حاج آقا جواب مارو ندادی ها؟؟؟
حاجی با عصبانیت آمیخته به خنده گفت : پدر آمرزیده ..یه سوالی کردی که این چند روزه پدر من دراومده .هر شب وقتی می خوام بخوابم فکر سؤال جنابعالی ام .
پتو رو می کشم روی ریشم ،نفسم بند می آد .
می کشم زیرریشم ،سردم میشه .
حلاصه این هفته با این سؤال الکی تو نتونستم بخوابم .
هر سه زدیم زیر خنده .دست آخر جوان بسیجی گفت :پس آخرش جوابی
برای این سؤال من پیدا نکردی ؟
کمپوت
داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده ود که یه هو یه خمپاره اومد وبومممممم...
نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده وافتاده زمین
دوربینو برداشتم رفتم سراغش .
بهش گفتم تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو ....
در حالی که داشت اشهد وشهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد گفت :
من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم .
اونم اینکه وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو اون کاغذ روشو نکنید .
بهش گفتم : بابا این چه جمله ایه قراره از تلویزیون پخش شه ها یه جمله بهتر بگو برادر ...
باهمون لهجه اصفهونیش گفت :
اخوی آخه می دونی تاحالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده .
عملیات مسلم بن عقیل
این عملیات در 50 دقیقه بامداد 9/7/61 وبارمز مبارک «یا اباالفضل العباس (ع) » در منطقه عملیاتی غرب سومار وارتفاعات مشرف برشهر مندلی عراق تحت فرماندهی قرارگاه نجف اشرف با اهد اف آزاد سازی چندین ارتفاع مرزی وانهدام نیروهای دشمن و تصرف ارتفاعات مشرف برشهر مندلی آغاز می شود .
این منطقه از جبهه های مهم محسوب می شد وبه علت نزدیک بودن به بغداد از استحکامات زیادی برخوردار بود .
رزمندگان اسلام متشکل از ارتش وسپاه با شنیدن رمز مبارک عملیات ،هجمه خودرا آغاز کرده وپس از عبور از موانع متعددمین وتبه های انفجاری به سربازان خسته ازآماده باشهای مکرر یورش می برند .
در نخستین دقایق حمله ،ارتفاعات «گسیکه تا کله شو آن » به دست توانای رزمندگان آزاد وعملیات برای آزاد سازی دیگر اهداف دنبال می شود .
به دنبال درگیری رزمندگان با نیروهای پیاده وزرهی دشمن تعداددیگری از ارتفاعات مشرف برشهر مندلی وچندین پاسگاه ایرانی از لوث وجود بعثیان پاکسازی وضربات سختی به آنها وارد می شود .
در صبح رو عملیات ،دشمن با جمع آوری نیروهای شکست خورده خود اقدام به پاتک می کند که با دریافت ضربات کوبنده عقب می نشیند و سرانجام درمرحله دوم تکمیلی ،رزمندگان اسلام با رمز مبارک
«یا حضرت زین العابدین (ع)»به عکس العمل وحرکات ایذایی بعثیان خاتمه داده وبا تسلط برارتفاعات ،آنها را به دشت باز و جلگه های اطراف می رانند که بدین ترتیب شهر مندلی درمعرض تهدید قرار گرفته ونزدیک به 150 کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی آزاد می شود .
نتایج عملیات
مناطق وتأسیسات آزادشده :
ارتفاعات مشرف برمندلی عراق ،آزادی وپاکسازی پاسگاههای مرزی ایران به اسامی سلمان کشته ،سان بابا،
قلعه جوق ،سومار،میان تنگ وکانی شیخ.
دراین عملیات 150 کیلومتر از خاک میهن اسلامی آزاد وپاکسازی می شود .
تجهیزات منهدم شده دشمن:
79 دستگاه تانک ونفربر
چندین انبارمهمات وخودروهای حامل مهمات
چندید قبضهتفنگ 106 میلیمتری
3قبضه سلاح کاتیوشا
غنایم :
تعدادی موشک مالیوتکا ،تعداد زیادی بی سیم ،انواع خمپاره انداز ،یک دستگاه رادار،یک دستگاه ردیاب صوتی توپخانه ،3دستگاه لودر وبولدوزر،مقداری سلاح سبک ونیمه سنگین ،3قبضه توپ 100 میلیمتری ،100 قبضه تیربار ودوشکا
تعدادکشته و زخمی دشمن:
بیش از 4000نفر
تعداداسرا:
275نفر