-
تا نیفتاده ایم از نفس فکری کن ...
جمعه 19 خردادماه سال 1391 17:03
________ܜܔܢ__ܜܔ . . المُستَعان بِکَ یا حضرت مــرد (علیہ السلام). و چہ رنجی عظیم تر از اینکہ آقاﮮ بالا سرت نباشد و در هجوم دلهره آور بی کسی،مومن بہ عشق بمانی...؟ بہ جاטּ ندبہ هایماטּ قسم حساب دلتنگی ها و بی قراری ها و شوق فدایی ِ چشمانت شدטּ جدا، جاده هاﮮ خاکی ماטּ تکرارﮮ و از حد گذشتہ اند! ❤. تصدُق قد و بالاﮮ حیدرﮮ...
-
دوکوهه
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 00:16
دو کوهه! آیا جز اصحاب عاشورایی سید الشهدا کسی را میشناسی که بهتر از شهدای ما [بر این] خاک عبادت کرده باشد؟ -دو کوهه! بوسههای تو بر قدمهایی مینشسته است که استوارتر از عزم آنان را زمین به یاد ندارد. یادهایت را در خود تجربه کن 2468
-
نام مـــــرد برازنده شمـاست
سهشنبه 16 خردادماه سال 1391 10:53
چندیست جان به حجم تنت جا نمی شود هِی سرفه می کنــی نفست وا نمی شود طعنه زده به دختر تو همکلاسی اش: این سرفه ها برای تو بابا نمی شود √نام مـــــرد برازنده شمـاست.. 2468
-
بابا سلام
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 23:18
<< بابا سلام . دلزده ام از تمام شهر >> << بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر >> << بابا سلام بغض گرفته گلویمان >> <<آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان ! >> 2468
-
بابای ماست خامنه ای
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 22:48
ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان ، ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان ای نام زیبایت همیشه اعتبارم، زدن بوسه به دستت ، هست افتخارم . . . تبریک به کسی که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت، مهربانی و… بسیار سخت است … پدرم عزیزم روزت مبارک . . . بابای ماست خامنه ای ... 2468
-
یا حیدر
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 22:45
ایوان نجف عجب صفایی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد ای کعبه به خود مناز از روی شعف جایت بنشین که هر که جایی دارد 2468
-
پیر شدهای پدر..
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 12:02
حالا که آمدی، چند کلمهای برایم حرف بزن؛ از خودت، از کار و بارت؛ از روزگارت... هنوز توی مزرعه کار میکنی؟ هنوز وقت سحـر، اذان میگویی توی روستا؟ هنوز کاشیکاریِ سردرِ خانه فرو نریخته؟ همان که رویش نوشته بود" اُفَوِّضُ أَمری إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالعِبادِ" پیر شدهای پدر... پیشانیات چین افتاده......
-
سلامتی همه ی بابا ها
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 09:58
سلامتی همه ی بابا ها : وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره میفهمی ... پیر شده وقتی داره صورتشو اصلاح میکنه و دستش میلرزه میفهمی .... پیر شده وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه.... و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو بود... 2468
-
کمی به هوش باش!
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 13:49
قــرآن . . . روی دست ِ طاقچه " بـاد کــرده " است ! از بس خاک می خورد ! و ما "جـانـمـاز " آب می کشیم !!! 2468
-
از آن کوچه هم تنهاترم . . .
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 11:55
کوچه را دیدی به وقت شب چه تنها می شود . . . بی تو ! از آن کوچه هم تنهاترم . . . 2468
-
آیات رحمانی
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 11:31
به نقل از حاج اسماعیل دولابی : یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر یا من یعطی الکثیر باالقلیل یا من یعطی من سئله تازه این قطره ای از آن کاسه شیر سفیدی است که از حضرت حق به ساقی اهل معرفت بی حساب و کتاب داده می شود ماه رجب ماهی است که از حجاب ها کاسته می شود و همین دنیای پر از رنگ و ریا جلوه گاه شهود آیات رحمانی...
-
دل اســــت دیگــــر !
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 10:54
ببخـــش کــه : گــاهــی بهــانــه ات را مـی گیـــرد ! یـــادش میـــرود کـــه رفتـــه ای دل اســــت دیگــــر ! کمــــی تــــو را مـــی خـــواهـــد ...! 2468
-
توصیههای عرفانی
دوشنبه 8 خردادماه سال 1391 19:36
عفو و غفران، انسان را خیلی بزرگ می کند. اگر همسرت بوده، پدرت بوده، خواهر و برادرت بوده اند و اذیت کرده اند گذشت کن، این صفت خدایی است. خداوند صاحب عفو گذشت را خیلی دوست دارد. چون صفت خدایی است. خداوند است که خلق را می آمرزد، شما هم اگر گناهکاری را که تو را اذیت و آزار رسانده است یا مالت را خورده است، عفوش کنی، این کار...
-
تا حالا به سوره حمد اینجوری نگاه کرده بودی؟
دوشنبه 8 خردادماه سال 1391 08:56
امیرمؤمنان امام على(ع) از پیامبر اکرم نقل مى کند: خداى تبارک و تعالى فرمود: من سوره فاتحة الکتاب را بین خود و بنده ام تقسیم کرده ام . پس نیمى از آن براى من ، و نیم دیگر براى بنده من مى باشد. و براى بنده من است هر چه از من طلب کند، یعنى آنچه از من بخواهد به او عطا مى کنم . هنگامى که عبد گوید: بسم اللّه الرحمن الرحیم...
-
دعا کن و مگو سرنوشت ما مقدّر است
یکشنبه 7 خردادماه سال 1391 09:30
امام صادق علیه السلام فرمود: «دعا کن و مگو سرنوشت ما مقدّر است. همانا در پیشگاه خداى عز و جل مقام و منزلتى وجود دارد که جز با نیایش و دعا بدست نیاید. و اگر بندهاى دهان خود ببندد و درخواست نکند چیزى به او داده نشود، پس درخواست کن تا به تو داده شود، هیچ درى نیست که کوبیده شود جز اینکه امید آن رود که به روى کوبنده باز...
-
به این پیر خدمت کن
جمعه 5 خردادماه سال 1391 15:34
اولیای خدا از شهرت فرار می کنند و به تعبیر دیگر شهرتشان در گمنامی است. ترجیح می دهند بیشتر گمنام بمانند تا مشهور شوند. وقتی کسی مرد خدا می شود بر همه یا بیشتر داشته هایش درپوش می گذارد. نمی خواهد خیلی ها از آنچه او دارد آگاه شوند. اگرچه در این مورد استثنا وجود دارد و برخی بزرگان ما به اقتضای وظیفه شان کمی از داشته ها...
-
اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته ...
جمعه 5 خردادماه سال 1391 15:28
اگر گناه وزن داشت ؛ هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد ؛ تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی ... و من شاید ؛ کمر شکسته ترین بودم! . . . اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته ...
-
لیل الرغائب
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1391 20:45
ایستاده ام برای دیدن شاخه های الماس آرزوهایت سبدی که خدا امشب به تو هدیه می دهد مرا هم به خدایت نشان بده . .
-
ایستاده ایم
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1391 20:33
ما همچناטּ ایستاده ایم بعضـے با دو پا بعضـے با یک پا بعضـے بدوטּ پا ولـے همگـے استوار ... !!! 2468
-
به سلامتی مادر
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 18:05
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن. وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن. وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!... به سلامتی همه مادرای دنیا..
-
مــــــــــــــــــــــــــادر
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 18:02
! به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاد بچه هاشون دادن ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !!
-
فردی که هنگام وفاتش انوار اهل بیت(ع) را میدید
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 09:03
روایت آیت الله بهجت(ره) از فردی که هنگام وفاتش انوار اهل بیت(ع) را میدید آقاى طبیبى در نزدیکى وفاتش، به همه انوار معصومین ـ علیه السّلام ـ سلام کرد و تعظیم نمود ولى هیچ کدام از حضار کسى را نمى دیدند! ،حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) در فرمایشان خود درباره حضرت حجت(عج) میفرمایند: واى بر کسى که حضرت حجّت ـ عجّل اللّه...
-
من و تو مردیم
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 08:59
میگفت : همین شهدا . . . همین پیکرهای شهدا . . از من و تو موثرترن! از من و تو فایده اش بیشتره . . . چقد جوونا بودن که هدایت شدن . . رفیق! من و تو مردیم . . اونا زنده ان ! دنیا من و تو رو مشغول به خودش کرده . . باید شهادت داد تا به شهادت رسید . . ایکاش حداقل ناکام نباشیم! و ناکام کسی است که مهدی فاطمه را نشناسد . ..
-
هل من معین
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 08:21
در لغت،ولی بہ معناے کسی است کہ عهده دار انجام کارهاے کس دیگر باشد و دم بہ معناے خون. در اصطلاح،اولیاے دم همان ورثہ ے مقتولند کہ حق قصاص و عفو جانی را در اختیار دارند.. من،نہ ولی دم ِ مادرم و نہ ورثہ ے مادر و نہ... فقط فرزند مادرم...همین. مرا همین بس کہ گوشہ اے بایستم و سرسلامتی بگویمتان و همہ ے روحم دق کند از مادر...
-
نترسید و نا امید نشوید!
سهشنبه 1 آذرماه سال 1390 07:05
هر وقت در زندگی به در بزرگ رسیدید که بر آن یک قفل بزرگ بود نترسید و نا امید نشوید! چون اگر قرار بود باز نشود جای آن یک دیوار میگذاشتند...
-
نیت کار نکرده
سهشنبه 1 آذرماه سال 1390 06:57
نیت کار نکرده را هم قبول میکنند. در قیامت هم محاسبهها براساس نیت است. حساب نمیکنند چند رکعت نماز خواندی. چقدر پول دادی؟ میگویند: نیتت چه بود؟ «لِیسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِم» حتی اگر راست هم گفتیم، میگویند: انگیزه صداقت شما چه بود؟ حاج آقا قرائتی
-
می لرزید و می خندید.
یکشنبه 22 آبانماه سال 1390 12:45
درقلاجه بودیم، سال شصت و دو، هوا خیلی سرد بود. رفتیم تمام اورکتهایی را که توی دوکوهه داشتیم برداشتیم آوردیم دادیم به بچه ها. حاج همّت آمد . داشت مثل بید میلرزید. گفتم : اورکت داریم آ. بدهم تنت کنی؟ گفت: هر وقت دیدم همه تن شان هست من هم تنم میکنم. تا آن جا بود ندیدم اورکت تنش کند. می لرزید و می خندید.
-
نام زیبای تو
چهارشنبه 11 آبانماه سال 1390 08:14
روی پلاک من امروز نام زیبای تو منقوش است .
-
منتظر شهادت
دوشنبه 9 آبانماه سال 1390 16:26
شهید مهدی زین الدین در زمان غیبت به کسی منتظر می گویند که منتظر شهادت باشد...
-
عطر انتظار
شنبه 19 شهریورماه سال 1390 06:16
گرچه خسته ام ، گرچه دلشکسته ام ، باز هم گشوده ام ، دری به روی انتظار تا بگویمت ، هنوز هم با آن صدای آشنا امید بسته ام. ای تو صاحب زمان ! ای تو صاحب زمین ! دل، جدا زیاد تو آشیانه ای خراب و بی صفاست. یاد سبز و روح بخش تو یاد لطف بی نهایت خداست گرچه باغ سینه ام ، ای گل محمدی، به عطر نامت آشناست آنکه در پی تو نیست ، کیست؟...